* گل نرگس * | ||
عَمروبن عُثمان مکّی رحمه الله علیه (عمروبن عثمان مکّی در علم اصول استاد بوده و از پارسایان است.کتاب الَمَحَبّة را به او نسبت داده اند.وی در سال 291 ه.ق. در بغداد درگذشت.) عمروبن عثمان در طریقت صحو گام برداشت و نوشته های لطیف و سخنان بلند داردو وی مرید جنید بغدادی و از پیران حرم مکّه و سالها در آنجا معتکف بوده است. o نقل است که حسین بن منصور حلاج را دید که چیزی می نوشت. گفت : چه می نویسی ؟ حسین گفت: چیزی مینویسم که با قرآن مقابله کنم.عَمرو او را نفرین کرد و از پیش خود راند. پیران گفتند: هر بلایی بر سر حسین منصور آمد از دعای بد عمرو آمد. o عمروبن عثمان در کتاب محبّت گفته است:«حق تعالی دلها را هفت هزار سال پیش از جانها آفرید و در روضه اُنس نگه داشت و سرّها را هفت هزار سال پیش از جانها آفرید و در درجه وصل بداشت و هر روز سیصد و شصت نظر کرامت فرمود و کلمه محبت جانها را می شنوانید. سرّ را در جان به زندان کرد و جان را در دل محبوس گردانید و دل را در تن بازداشت. آنگاه عقل را در ایشان آمیخت و پیغمبران را فرستاد و فرمانها داد. تن در نماز شد ، دل در محبت پیوست، جان به نزدیک حق رفت و سرّ به وصال رسید.». o پرسیدند از معنی «اَ فَمَن شَرَحَ اللهُ صَدرَهُ لِلاسلامِ فَهُوَ عَلا نُورٍ مِن رَبِّهِ ؛ آیا پس کسی که خدا سینه اش را برای اسلام گشاده از نوری از پروردگارش برخوردار است؟» گفت : معنی آن ، این است که چون نظر بنده بر عظمتِ علم و جلال پروردگاری افتد ، از هر چه بر آن نظر کند نابینا شود. o وگفت بر تو باد که پرهیز کنی از تفکر کردن در صفات خدای و یا در چیزی از عظمت خدای ، که تفکّر در خدای تعالی کفر و گناه است. o و گفت : نخستین مشاهده در طریقت قربت و معرفت است به علم یقین. o و گفت :محبّت در درون رضا نهاده اند و رضا نیز در درون محبّت. o و گفت تصوّف آن است که بنده در هر وقتی ار اوقات خود به چیزی مشغول شود که آن سزاوارتر است. o و گفت صبر عبارت است از ایستادن برای خدا و گرفتن بلا به خوشی و آسانی. والسّلام. [ سه شنبه 90/6/8 ] [ 12:52 عصر ] [ شادی ظهوریان ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |